یکی از نگرانی های مطالعات اجرا عملیاتی کردن سیاست های اتخاذ شده است. برای اینکه بتوان مرحله سخت انتقال قانون به اقدام عملی را انجام داد، نیازمند استفاده از اجزای مختلفی هستیم. در میان این اجزا بیش از همه ابزارهای سیاست اهمیت دارند. باور نهفته درخصوص ابزارهای سیاست به ما می گوید که می توان به اهداف از پیش تعیین شده برای جامعه دست یافت به شرط آنکه برنامه، مقررات، مجوزها و دیگر موارد به درستی تبیین شده باشند. تحقق اهداف تعیین شده به وسیله سیاست عمومی به ویژگی های ابزار سیاست بستگی دارد.

بنابراین ممکن است به ابزارهای سیاست کم و بیش نگاه فنی داشته باشیم، اما باید متوجه بار سیاسی که ابزارها با خود همراه دارند نیز باشیم. برای مثال، در بعضی از کشورها ظاهر سیاست های حکمرانی تعدیل یافته اند. هدف این است که شهروندان چندان مداخله مستقیم حکومت در مسائل عمومی را احساس نکنند. بدین جهت تمامی ابزارهای «دستوری و نظارت» با «ابزارهای نرم» جایگزین می شوند.

در هرصورت مطالعه ابزارهای سیاست توجه ما را به چالش های پیچیده تر در سیاست های عمومی جلب می کند: چگونه می توان در مورد مسائل عمومی به طور موثر اقدام کرد. مهم ترین پیش نیاز این موضوع هم به انتخاب ابزارها بر می گردد. زیرا تمامی مراحل طراحی سیاست و بیان آن را تحت شعاع قرار می دهند. از طرفی برای انتخاب ابزارهای مناسب لازم است تا شناخت کاملی از مشکل موجود در دست باشد. تنها در این صورت می توان از ابزاری استفاده کرد که برای برخورد با عامل مشکل ساز کارآمدی لازم را داشته باشد.

در اینجاست که کار تحلیل گر سیاست (Policy Analyst) به چشم می آید: آیا تحلیل گر سیاست می تواند به درستی سیاست هایی را پیشنهاد بدهد که ابزارهای مناسب را برای حل مشکل در خود دارا باشند؟