چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید:

چرخش به سمت نظریه های پسا اثبات گرایی

(برگرفته شده از Raul Perez Lejano)

 

تصوری که ما از فرایند سیاستگذاری داریم و اینکه تحلیلگران سیاست چگونه کار خود را انجام می دهند به یک برداشت کلی از فرایند سیاستگذاری باز می گردد. ما تصور می کنیم که سیاستگذاری یک فرایند ساده و مستقیم را از شروع تا انتها طی می کند. اما پژوهشگران پس از انجام پژوهش های متعدد به تدریج این دیدگاه را نقض کرده اند و در عوض از پیچیدگی زیاد، چند بُعدی بودن مشکلات و قطعی نبودن راهکارها صحبت می کنند.

این تغییر نگاه آنقدر اهمیت دارد که پژوهشگران اصطلاح «چرخش استدلالی» (Argumentative Turn) را برای آن به کار برده اند. خُب در حال حاضر چنین تغییر نگرشی برای دانش سیاستگذاری تبعات دوگانه ای را به همراه دارد. هم باعث شده تا یک روح تازه ای در دانش سیاستگذاری دمیده شود و هم دو دستگی ای را بین نظریع پردازان ایجاد کرده است. در نتیجه پژوهشگران سیاستگذاری با یک چالش مواجه شده اند که « علم ما چه چیزی را نشان می دهد؟» و یا حتی « اشتباه ما در کجا است؟»