«سیاستگذاری مبتنی بر شواهد» (Evidence Based Policymaking) یکی از عبارتهای پرتکرار در رسانهها و پستهای شبکههای اجتماعی است که دغدغه پرداختن به مشکلات جامعه را دارند. این اصطلاح اغلب بیانگر یک وضعیت آرمانی است: به ازای هر چالشی که در جامعه وجود دارد شواهد زیادی وجود دارد که باید یک سیاست مناسب جدید برای حل آن وضع شود. اما سیاستگذاران تصمیم گیر با بی توجهی و تنگ نظری تمایلی به توجه به شواهد موجود ندارند و در نتیجه تغییر در سیاست شکل نمی گیرد یا سیاست مناسبی انتخاب نمی شود. در مطالعات سیاستگذاری این برداشت به چالش کشیده شده است تا جایی که اگر کسی فکر کند «سیاستگذاری مبتنی بر شواهد» حقیقتا امکانپذیر است، فردی سادهلوح بیش نیست. این مطالعات متذکر می شوند که دلیل خوش باوری به اصل سیاستگذاری مبتنی بر شواهد ناشی از «شفاف نبودن مفهوم سیاستگذاری مبتنی بر شواهد» و همچنین «عدم آگاهی از فرآیند سیاستگذاری» است.