دنیای سیاستگذاری عمومی آغشته به موضوعاتی است که توسط رسانه ها یا دقیق تر بگوییم در قالب "اخبار" منتشر می شود و شهروندان را متوجه موضوعاتی می کنند که اصحاب رسانه و حامیان مالی آنها خواستار آن هستند. مبالغ میلیارد دلاری سالانه توسط ذی نفعان در این راه هزینه می شود که یک صنعت روابط عمومی را تشکیل داده است. اگر برای آن بازیگران برگشت سرمایه از این طریق ممکن نبود، چنین مبالغی را در راه رسانه ها و اخبار صرف نمی کردند. پس آنها در همراه کردن شهروندان از خواسته های خود موفق عمل می کنند. اما علاوه بر هزینه هایی که برای تاثیرگذاری بر اخبار یا تولید خبرهای متنوع می شود، مخاطبان هم باید هزینه زیادی پرداخت کنند که عبارت است از دست دادن تمرکز، تبدیل شدن به یک متفکر سطحی، نفهمدین آنچه واقعا در جامعه رخ می دهد، پنهان ماندن عوامل اصلی که جریان ساز جامعه هستند و...
کمتر ممکن است پژوهشگرانی که مقالات سیاستگذاری عمومی را مطالعه می کنند متوجه اهمیت نقش رسانه ها نشده باشند، به ویژه اینکه مدام رسانه ها در ادبیات مربوط به طراحی سیاست های عمومی، دستور کار، تجزیه و تحلیل سیاست مدام این موضوع به چشم می آید. از همین جهت پژوهش هایی زیادی در خصوص نقش رسانه ها در کشورهای مختلف جهان منتشر شده است. در ایران اخیراً کتابی به همت آقای فردوسی پور توسط انتشارات چشمه چاپ شده است که نقش مخرب اخبار به عنوان خروجی رسانه ها را بر روی ذهن افراد بیان می کند. این کتاب مختصر و مفید به قلم رولف دوبلی مسول امور مالی شرکت هواپیمایی سویس ایر و نویسنده سرشناس در ژانر Selfhelp است. نکاتی که در این کتاب بیان شده می توانند به ما کمک کند که در مطالعات خود توسط اخبار گمراه نشویم و اولویت های اصلی جامعه را فدای اولویت های فرعی و کم اهمیت نکنیم.
خریدن این کتاب و مطالعه دقیق آن را به عنوان بخشی از دانش های عمومی که باید دانشجویان رشته سیاستگذاری از آن در کنار مطالعات تخصصی بهره مند باشند را توصیه می کنم.
در ادامه مطلب مهم ترین نکات این کتاب به صورت خلاصه شده بیان می شود.
به دنبال مهم باشیم نه جدید!
به دنبال شناخت کامل موضوعات اصلی باشیم نه شناخت سطحی از همه موضوعات بی اهمیت!
- اخبار کوتاهی که مدام در صفحه های نمایش موبایل، تبلت، رایانه و تلویزیون ظاهر می شود مزاحم تمرکز و توجه ما است. اخباری از این دست باعث می شود تا خواندن متون طولانی برایمان دشوار شود.
- معمولاً انگیزه خبرنگاران برای انتخاب شغلشان اصلاح کردن دنیا از طریق افزایش آگاهی یا تحت فشار قرار دادن افراد صاحب قدرت است تا در برابر اقداماتشان پاسخگو باشند.
- یکی از منابع جایگزین اخبار که می تواند برای ما مفید باشد، خواندن مقالات طولانی یا کتاب است. چون باعث می شود علاوه بر آگاهی کلی از موضوع، از پس زمینه و عوامل موثر نیز مطلع شویم. فقط حواسمان باشد نویسنده یا ناشر زیاد وابسته به تبلیغات نباشد.
- اگر محل انتشار مطالبات در جایی است که هزینه اش از طریق تبلیغات تأمین می شود، آنگاه ممکن است انتشار مطالب نو و بی کیفیت بر مطالب مهم وریشه ای اولویت داشته باشد.
- هر هفته حداقل یک کتاب بخوانیم! ملاک نحوه انتخاب کتاب، مطالعه 20 صفحه ابتدایی آن است. سپس تصمیم بگیریم که آیا واقعا موضوع با اهمتی را مطاله کرده ایم که می تواند دیدگاه ما را به دنیا تغییر دهد؟ (البته نوع کتاب مهم نیست)
- خواندن مطالب طولانی برای دفعه دوم بنا به تجربه نویسنده 10 برابر یادگیری مطلب آن را افزایش می دهد.
- خواندن مقاله افراد متخصص در مجلات کاری با ارزش است.
- سعی کنیم خودمان فرایند آگاه شدن را در دست بگیریم. نباید بگذاریم که اختیارمان دست منتشر کنندگان اخبار باشد.
- در آغاز کار که تصمیم می گیریم تا اخبار را گوش ندهیم، احساس بدی به ما دست می دهد. فکر می کنیم از دیگران عقب هستیم و در جامعه منزوی زندگی خواهیم کرد. در حالی که اگر واقعاً یک خبر مهم رخ دهد قطعاً از طریق خانواده، دوستان و دیگران خواه ناخواه مطلع می شویم.
- اگر اخبار را از برنامه روزانه حذف کنیم، کلی وقت آزاد بدست می آوریم که می توانیم آن را صرف مطالعه کتاب های مفید و کسب آگاهی واقعی از دنیای اطراف کنیم.
- بهتر است مطابی را مطالعه کنیم که در ارتباط با حوزه ای است که در آن تخصص داریم یا از دیگران بهتر هستیم.
- اگر واقعاً ضرورت دارد تا اخبار را دنبال کنیم، می توانیم یک مجله هفته نامه یا ماهنامه را مشترک شویم و مطالب آن را در یک جلسه با رعایت محدودیت زمان بخوانیم. شرط= فقط یک مجله
- مجله ای برای مطالعه بهتر است که وابسته کمتری به تبلیغات دارد و قصد بزرگ نمایی موضوعات را ندارد.
- اگر تنها سرمقاله یک مجله هفتگی معتبر را بخوانیم، به تنهایی 52 مقاله در سال می شود که شامل مهم ترین موضوعات می شود. آیا همان کافی نیست؟!
- یک سوالی که باید از خودمان بپرسیم این است که تاکنون گوش دادن به اخبار در بهتر شدن تصمیم گیری های شخصیمان یا افزایش کیفیت زندگی چقدر به ما کمک کرده اند؟
- در خصوص عملکرد خبرنگاران باید گفت که آنها موضوعات مهم را مطرح نمی کنند، چون درک درستی از جهان ندارند. فعالیت خبرنگاران باعث می شود مطالبی در جامعه مطرح شود که اصلا نباید به علت بی اهمیت بودن مطرح می شد!
- شاهد اینکه چرا اخبار برای ما مهم نیست: اگر قرار بود پیگیری کردن اخبار باعث شکل گیری یک مزیت رقابتی در ما شود، آنگاه خبرنگاران از شدت تقاضای خوانندگان بالاترین درآمد را داشتند.
- اگر اخبار را از منابع دست دوم مانند دوستان بشنویم نه اینکه مستقیماً آن را مطالعه کنیم، آنگاه ضمن شنیدن اخبار از دیدگاه دوستان هم بهره مند می شویم و با توجه به شناختی که از جهان بینی دوستانمان داریم، خبرها را بهتر آنالیز می کنیم.
- بهترین منبع برای آگاه شدن از دنیا، مطالعه کتاب هست. کتاب ها اطلاعات جامعی در خوص پیش زمینه یک موضوع به ما می دهند و دید ما را بازتر می کنند. البته کتاب ها به روز نیستند و فرایند نگارش تا چاپ شدن آنها زمان بر است. در عوض مطالب مهم تر و اساسی که واقعا جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد را بیان می کنند.
- رسانه های خبری وابسته به تبلیغات هستند؛ تبلیغاتی که باید دیده شود تا فایده ای برای آگهی دهنده داشته باشد. پس رسانه ها اخباری را منتشر می کنند که اخبار میخکوب کننده و تصاویر هولناک و موضوعات تعجب آور داشته باشد.
- یکی از موارد منفی دنبال کردن هر روزه اخبار این است که دیگر قادر نیستیم اهمیت موضوعات مختلف را ارزیابی کنیم. اینکار باعث می شود خواسته هایی داشته باشیم که اولویت اصلی جامعه نیست و خواسته رسانه ها یا حامیانشان است.
- به نوعی بزرگترین مشکل پیگیری مداوم اخبار نفهمیدن تصویر کلان از وضعیت جامعه است. اخبار با ارائه کردن حقایق رخ داده در جهان به مخاطبان، باعث می شود که نه دستگاه های خبری و نه خوانندگان اخبار به دنبال عوامل پیش زمینه ای و اصلی که حوادث را رقم می زنند بروند.
- مصرف روزانه اخبار در کشوری مانند آمریکا بین یک ساعت تا یک ساعت ونیم است. هرچقدر تحصیلات بالاتر باشد، این مقدار بیشتر است. کنار گذاشتن اخبار باعث می شود تا در طول یک سال زمانی در حدود 1 ماه به عمر ما اضافه شود.
- در زمان ما اطلاعات مانند گذشته عنصر کمیاب نیست. کمیاب ترین چیز "توجه" ما است.
-
خبرنگاران در ارائه دلایل علی حوادث بین عوامل اصلی و رخ دادها موفق عمل نمی کنند. سه دلیل برای اینکار وجود دارد:
- سخت ترین مشکل این است که روابط علی همیشه قابل مشاهده نیستد و نامرئی محسوب می شوند
- واقعیت در دنیا بین عوامل ایجاد کننده و رخ داده یک رابطه غیر خطی و بسیار پیچیده است. درک این موضوع کاری سخت است و ذهن انسان آمادگی آن را ندارند. از همین جهت خبرگزاری ها روی موضوعات ساده کار می کنند.
- مخاطبان رفتار درستی ندارند، به جای مطالعه و تأمل روی مطالب مفصل، ترجیح می دهند چند کلمه دهن پر کن یاد بگیرند.
- برای اینکه ما درک درست و دید جامعی از واقعیت داشته باشیم، باید عوامل مختلف را به هم وصل کنیم. برای اینکار لازم است که پیش زمینه را بدانیم، وابستگی رخداد ها را درک کنیم، پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت را بسنجیم. اما در اخبار عادی اطلاعاتی از این دست ارایه نمی شود و در عوض رخدادها را ناگهانی و بدون وابستگی معرفی می کنند.
- اگر مرتب اخبار گوش بدهیم دچار توهم می شویم که همه چیز را می فهمیم و دچار اعتماد به نفس بیش از حد می شویم. در عوض اگر اخبار را ترک کنیم، متوجه می شویم که نمی توانیم دنیا را درک کنیم. پس رفتارمان با احتیاط بیشتری همراه می شود. خواندن مقالات تخصصی و طولانی که پیچیدگی دنیا را درنظر می گیرند جایگزین مناسبی هستند.
- به لحاظ روان شناسی اخبار منفی قدرت اثرگذاری حداقل دو برابری بر ذهن ما نسبت به اخبار مثبت دارند = خطای منفی نگری
- اخبار امروزه به نحوی عمل می کند که افکار و عقاید غیر دقیق وکلی ما را به چالش نمی کشد و حتی باعث محفوظ ماندن آنها می شود.
- رسانه های روزمره اخبار را بسیار خلاصه شده بیان می کنند. این کار از طریق ساده کردن ماجرا انجام می شود. پس بهتر است مقالات مفصل و طولانی بخوانیم تا دچار ساده انگاری دنیا نشویم و واقع بینانه به آینده نگاه کنیم.
- موضوعات مختلف توسط کسانی که آن را بیان می کنند هدایت می شود. پس نباید بگذاریم نحوه فکر کردن ما تحت تأثیر خبرنگاران قرار بگیرد. نباید اختیار بیش از حد به آنها بدهیم!
- اخبار خبرهای خوب را پوشش نمی دهد و آنها را امری طبیعی تلقی می کنند زیرا که به چشم نمی آیند پس بی اهمیت هستند مانند هزاران عمل قهرمانه که روزانه انجام می شود و مانع بروز حوادث می شوند.
- فکر کردن به دو عامل نیاز دارد: صرف کردن مدت زمان مناسب – تمرکز کردن بدون حواس پرتی. اخبار هر دوی این ها را از ما می گیرد.
- ذهن ما برای پردازش اطلاعات جدید نیاز به زمان دارد. مطاله ای خوب است که دست کم ده دقیقه زمان به آن اختصاص داده شود و تمرکز ایجاد شود. در غیر این صورت اطلاعات به صورت سطحی پردازش می شوند و در حافظه نمی مانند.
- خبرهای آنلاین بدتر از کاغذی هستند. چون معمولا هنگام مطالعه به لینک های متعددی ارجاع داده می شود. حتی اگر روی لینک کلیک نکنیم، ناخودآگاه حواسمان پرت می شود که آن را کلیک کنیم یا نه. تمرکز ضربه می خورد.
- ویدو ها بدترین رسانه هستند. زیرا در سایت هایی بارگزاری می شوند که دارای الگوریتم هایی هستند که ما را از ویدویی به ویدوی دیگر منتقل می کنند و هم تمرکز و زمان را از ما می گیرند.
- سوخت مورد نیاز هضم اطلاعات، توجه انسان است. هرچقدر حجم اطلاعات بیشتری به ما خورده شود، تمرکز بیشتری از دست می دهیم. پس چرا ذهنمان را با حجمه اطلاعات نابود کنیم؟
- اینترنت دسترسی تمام نشدنی به اطلاعات به ما می دهد و در عوض ما را به متفکرین سطحی تبدیل می کند و حتی ساختار مغزمان را عوض می کند. ذهن نازنینمان را به نحوی تربیت می کنیم که به مطالب کم اهمیت و مزخرف توجه کند!
- یکی دیگر از مشکلات رسانه های امروزی توجه بیش از حد به سلبریتی ها است. سلبریتی ها به خودی خود بد نیستند، اما باعث می شوند که اخبار به جای نشان دادن افراد مهم که به یک دست آورد حقیقی رسیده اند و برای جامعه مفید اند، صرفاً سلبریتی ها مورد توجه قرار بگیرند.
- اخبار در افزایش نارضایتی ما از کیفیت زندگیمان تاثیر دارد، بدین شکل که بیشتر خبرهای افراد موفق، ثرومند و صاحب قدرت را پوشش می دهد و شکافی بین افراد "معمولی" و آنها را عمیق تر می کند.
- از خبرنگاران انتظار می رود که موضوعات متنوع و گسترده ای را به شکلی ارایه کنند که ذهن مخاطب را به تفکر وادارد و آنها را متاثر کند. چنین کاری در عمل بسیار سخت یا حتی غیر ممکن است. خبرنگاران به همین دلیل احساس کم سواد بودن را نسبت به دیگران تجربه می کنند که باعث فشار روحی، افسردگی و منفی نگری در آنها می شود. آنهایی که بتوانند حرفه شان را از خبرنگاری به روابط عمومی یک شرکت تغییر می دهند تا با درآمد بیشتر روی موضوعات کمتر کار کنند. اصلاح دنیا دیگر معنایی ندارد!
- در زمانه ای زندگی می کنیم که تفکیک اخبار بی طرفانه آگاهی بخش از اخباری که دارای انگیزه پنهانی هستند دشوار است. چون لابی های قوی اعمال نفوذ تبدیل به یک صنعت قوی شده است.
- یک نمونه بارز دخالت انگیزه های پنهان، صنعت روابط عمومی است. سالانه مبالغ میلارد دلاری صرف این راه می شود. اگر این هزینه های سنگین برگشت پول نداشتند، هرگز چنین رقم هایی توسط نخبگان تجاری خرج نمی شد. هدف آنها همراه کردن عموم و خبرنگاران برای توجه کردن به یک سری موضوعات خاص است. حتی باید این سوال را مطرح کرد که هنگام خواندن یک روزنامه با اخبار واقعی مواجهیم یا تبلیغات؟
- منتقدین به این ادعا که توجهمان را صرف مطالعه مطالب مفصل در حیطه تخصصی خودمان کنیم خرده می گیرند که در این صورت امکان آشنا شدن با موضوعات دیگر و مکاشفه از بین می رود. در پاسخ می توان گفت که کسانی که واقعا قصد دارند با موضوعات مختلف آشنا بشوند، بهتر است هفته ای یکبار به یک کتابفروشی بزرگ سر بزنند و از کتاب های مختلف موضوعات مورد علاقه خود را شناسایی و مطالعه عمیق داشته باشند.
- پیگیری کردن اخبار را باید کاری بی ثمر تصور کرد. زیرا اخبار در تصمیم گیری های ما کمک نمی کند و باعث بهبود سطح زندگی شخصی یا حرفه ای نمی شود.
- قانون استرجن می تواند الگوی خوبی برای ما باشد: 90% تمام مطالبی که در دنیا در هر زمینه ای منتشر می شود بی ارزش و مازاد هستند، تنها 10% مطالب مفید محسوب می شوند. بهتر است با نگاهی واقع گرایانه از این قانون برای پیگیری اخبار استفاده کنیم و به جای بررسی حجم زیادی از اخبار سطحی، مطالب عمیق مفید را در نوشته های تخصصی تر را بخوانیم.
- یکی از بارزترین مثال ها در خصوص بی ارزش بودن اخبار حمله های تروریستی است. اولاً تعداد کشته شدگان حوادث تروریستی سالانه در اروپا 50 نفر استف درحالی که کشته های حوادث دیگر مانند تصادفات بیش از 50 هزار نفر است حتی خطر کشته شدن افراد توسط خودشان (خودکشی) 60 برابر بیشتر از حمله های تروریستی است. . اما توجه رسانه ها به کدام سمت معطوف است؟؟! دوماً تروریست ها معمولاً آدم های ضعیفی هستند. آنها بدون در اختیار داشتن رسانه نمی توانند مشهور شوند و دیدگاه های خود را در جامعه منتشر کنند.
- اخبار به معنای واقعی کلمه آرامش را از ما می گیرد، هم مدام ما را وابسته به خود می کند و تمرکزمان را نابود می کند و هم مدام ما را تحت فشار روحی و ترس های غیر واقعی قرار می دهد.
- بعضی می پرسند که بدون بررسی اخبار چگونه در هنگام رای دادن درست تصمیم بگیریم؟ در این زمینه باید یک نکته را گشو زد کرد: افرادی که در بالاترین جایگاه فکری در اندیشه سیاسی بوده اند و حتی باعث بوجود آوردن نظام های سیاسی امروزی شده اند، هیچکدام در عصر ارتبطات مانند امروز زندگی نمی کردند و نیازی هم در آن نمی دیدند. آنها وقت خود را صرف مطالعه مطالب اساسی و کتاب می کردند تا خوراک فکری روح خود را فراهم کنند.
- مطالعات انجام شده بر گفتمان های سیاسی نشان می دهد که در سی سال گذشته کیفیت گفتمان ها افت شدیدی کرده است. این موضوع همزمان شده است با رشد و توسعه تجهیزات ارتباطی و شکل گیری رسانه های جمعی جدید. خبرهای بی اهمیت و تغییر رفتار مخاطبان سیاستمداران را هم به تغییر رفتار وادار کرده است.