شکست سیاست

چک لیست دلایل شکست سیاست های عمومی

Policy Failures

 

شکست خوردن یکی از بخش های زندگی است که ما نمی توانیم از آن اجتناب کنیم. در بعضی از مواقع تحمل شکست برایمان بسیار سخت است و اصلاً نمی خواهیم خاطره شکست را به یاد بیاوریم. بسیاری از کتاب ها و فیلم های سینمایی مشهور حاوی پیام "فراموش کردن شکست" و " در عوض "از اشتباهاتمان درس بگیریم" هستند تا بتوانیم خودمان را ارتقاع بدهیم و تصمیم های بهتری را در آینده بگیریم. این مسائل در سطح  فردی مفید و کاربردی می باشد، اما زمانی که سیاستگذاران باید برای زندگی بهتر افراد و اجتماع تصمیم بگیرند و سیاستی را اتخاذ کنند، آیا شکست ها جایز هستند؟

شکست سیاست

تصمیم گیری "نادرست" در سطح اجتماع می تواند پیامدهای ناگوار و آسیب زننده ای برای افرادی که تحت تأثیر سیاست واقع می شوند به همراه داشته باشد. اعتماد عمومی به سیاستگذاران کم رنگ می شود، اعتبار سیاست مداران لطمه می بیند و در نهایت برای شهروندان مشکلات جبران ناپذیری را به همراه می آورد که حتی منجر به مرگ آنها نیز می شود.

 

علم سیاستگذاری همواره با بحث شکست خوردن سیاست ها و اینکه شهرواندان چگونه سیاست های شکست خورده را باور می کنند در تکاپو بوده است. برایند پژوهش هایی که در خصوص دلایل شکست سیاست ها انجام شده اند، اهمیت مطالعه بخش اجرای سیاست ها را نشان می دهند. یعنی باید پیش از طراحی سیاست مجموعه عوامل احتمالی که در اجرای سیاست ها تاثیرگذار واقع می شوند را در نظر گرفت.

 

معمولاً عوامل دخیل در اجرا را پیچیده، چند جانبه، دارای پیامدهای متعدد و وابسته به مکان و زمان تلقی می کنند. از همین جهت مشکلات عمومی به " مشکلات بدخیم تشبیه" تشبیه می شوند که قابل تغییر نیستند، ریشه در چندین علت دارند و حل کردنشان عملی به نظر نمی رسد.   

متفکران سرشناس رشته سیاستگذاری عمومی برای طراحی سیاست هایی که قابلیت اجرایی داشته باشند، به مطالعه روشمند مرحله اجرای سیاست های عمومی روی آورده اند و با در نظر گرفتن نگرش های مختلف ( بالا به پایین، پایین به بالا و ترکیبی) عوامل متعددی را در اجرای سیاست ها شناسایی کرده اند. مشهورترین این پژوهش ها به افرادی همچون آلیسون (1969)، مازمانیان و ساباتیه (1981 و 1983)، هاگوود و گان (1984)، لیندر و پترس (1989) و بارداخ (2005) بر می گردد.

به طور خلاصه برای پژوهشگرانی که قصد دارند در طراحی سیاست ها مشرکت داشته باشند و از طرفی می خواهند عوامل احتمالی دخیل در اجرای سیاست ها را نیز مدنظر قرار بدهند، آقای دیوید ویت (David Wheat) چک لیستی را معرفی کرده است که طی آن 10 سوال برای پاسخ دادن مطرح شده است. در صورتی که هر یک از سوالات با پاسخ مثبت یا بلی جواب داده شود، یکی از عوامل احتمالی تغییر دهنده نتیجه پیش بینی شده برای اجرای سیاست محرز می گردد. با توجه به موضوع سیاست هر یک از عوامل دارای تأثیرگذاری بیشتر یا کم تر است که البته تشخیص آن به عهده خود پژوهشگر می باشد.

 چک لیست ده گانه ویت بدین شرح است:

  1. آیا اجرای سیاست نیاز به اقدامات تکمیلی توسط نمایندگان منتخب مردم در قالب تصویب قانون یا مقررات دارد؟
  2. آیا مجریان با کمبود منابع ( مانند نیروی انسانی، فن آوری و اقتدار) مواجه هستند؟
  3. آیا مجریان از خود اختیاراتی برای تشخیص اینکه چه کاری باید انجام بدهند یا چه زمان کاری را باید انجام بدهند از خود دارند؟
  4. آیا اجرای سیاست نیازمند به هماهنگی بالا بین مجریان مختلف در دولت یا قوه مقننه دارد؟
  5. آیا اجرای سیاست مستلزم انجام دادن وظایف جدید، تعریف فرایندهای جدید و استخدام نیروهای جدید است؟
  6. آیا مجریان کلیدی که باید سیاست را به سرانجام برسانند، با منطق پشت طراحی سیاست و اهداف سیاست مخالف هستند؟
  7. آیا در زمان اجرای سیاست ها، مجریان با موضوعات و چالش های مهم ترین درگیر هستند و ممکن است توجه لازم را نداشته باشند؟
  8. آیا سیاست دارای مخالفانی است که دسترسی و نفوذ بالایی در رسانه ها، دادگاه ها و دیگر بخش های عمومی دارند؟
  9. آیا شهروندان در برابر سیاست به دو گروه به وضوح مجزای موافق و مخالف تقسیم شده اند؟
  10. آیا اجرای سیاست با ارزش های بخش عمده ای از شهروندان، سیاستمداران و بازیگران دیگر در تضاد است؟

* یاد آوری: هر پاسخ بلی، می تواند اجرای سیاست ها را تحت تأثیر قرار بدهد.