یکی از جذابیت های دنیای سیاستگذاری عمومی این است که بدانیم که چرا بعضی از ایده ها در نهایت به ارایه یک سیاست منتهی می شوند. عمل سیاستگذاری امری پیچیده و پویا است و حتی گاهی چرخه های سیاستگذاری در خصوص یک موضوع تمامی ندارد.
در دهه های گذشته «اصل پیمانکاری» وارد ادبیات آکادمیک علوم سیاسی شد و در حوزه سیاست های عمومی و مدیریت مورد توجه قرار گرفت.برای این اصل از واژه های مختلفی استفاده شده است که مشهور ترین آنها عبارتند از : پیمانکار سیاسی - پیمانکار سازمانی - پیمانکاران عمومی و پیمانکار سیاستی. هدف از مطرح کردن این واژه ها ارایه یک دیدگاه جدید برای درک بهتر پدیده های نوین در دنیای سیاست است.
برای اولین بار واژه پیمانکار سیاسی توسط رابرت دال در سال ۱۹۶۱ وارد ادبیات علوم اجتماعی و علوم سیاسی شد. اما در حوزه سیاستگذاری عمومی برای اولین آقای جان کینگدان در اثر مشهور خود تحت عنوان « برنامه ها راهکارهای جایگزین و سیاست های عمومی» به این موضوع پرداخت.
پیمانکار سیاستی به فردی اطلاق می شود که از فرصت های محیا شده استفاده می کند تا خروجی سیاست را به گونه ای دستکاری کند که بیشترین نفع را عاید خودش کند.
یکی از ویژگی های شاخص پیمانکاران سیاستی این است که با دانش بالای خود تلاش می کنند تا راه حل های نوین را برای مسایل جامعه ارایه کنند. آنها با استفاده از روایت های جدید و ارایه یک نگاه نو عامل شکل گیری نو آوری در عرصه سیاست می شوند و از طرفی ریسک این کار را نیز پذیرا هستند.
به عبارت ساده بینانه می توان پیمانکاران سیاستی را افرادی تصور کرد که در محیط سیاستگذاری با راه حل های از پیش طراحی شده حضور دارند و منتظر هستند تا یک مشکل عمومی ایجاد شود تا راه حل خود را به خورد سیاستگذار بدهند. البته برای اینکار از فن اغوا کردن حرفه ای نیز استفاده می کنند.
برای نمونه می توان پیمانکاران سیاستی را همان نمایندگان مردم یا مدیران اتاق های فکر یا گروه ذی نفع در نظر گرفت.
در عرصه بین المللی بیشتر پیمانکاران سیاستی همان مشاوران ارشد یا سازمان های مردم نهاد و یا اتاق های فکر هستند که به بیشتر برای نفع بردن از صادرات یا کالا به خصوص به دولتمردان راه حل های نوین ارایه می کنند.
روش های که پیمانکاران سیاستی با آن اهداف خود را پیش می برند به ۵ شیوه تقسیم می شود:
۱- ارایه یک نگاه جدید به مشکلات و تعریف مجدد مشکلات عمومی: پیمانکاران با بحث و گفتگو با دیگران سعی می کنند معنی جدیدی را تعریف کنند و آن را وارد دستور کار می کنند. البته انجام اینکار به راحتی امکان پذیر نیست و نیازمند به همراهی سیاستمداران است.
۲- استفاده کردن از شبکه ها و توسعه شبکه: پیمانکاران یاد می گیرند که چگونه از هنر و استعداد دیگران استفاده کنند. آنها شبکه های خود را به عنوان حامی اصلی می دانند که از خط فکریشان حمایت می کند.
۳- تشکیل یک اعتلاف حامی: مانند پیمانکار فعال در حوزه تجارت پیمانکاران سیاسی می بایست به صورت گروهی اهداف خود را پیش ببرند و از روحیه کار جمعی قوی برخوردار باشند. تشکیل یک گروه به شیوه های مختلفی انجام می شود. تعداد اعضای گروه و جایگاه اجتماعیشان نشان دهنده میزان حمایتی است که از یک راهکار به عنوان سیاست عمومی انجام می شود.
۴- الگو شدن برای دیگران: پیمانکار در لحظات تصمیم گیری از روحیه ریسک پذیری بالایی برخودار است و این روحیه را به دیگران انتقال می دهد. هدفش این است که سیاستگذاران را وادار کند ریسک های بیشتری را بپذیرند و در نهایت به تغییرات سیاستی بزرگ دست بزنند. البته همزمان پیمانکار سیاستی تلاش می کند تا ریسک چنین اقداماتی را کوچک نشان بدهد.
۵- تجمع خواسته ها و آزاد کردنشان در یک برهه زمانی کوتاه و غالبا حساس: پیمانکاران سیاستی فضای ذهنی را به تدریج برای یک تغییر در ابعاد کلان آماده می کنند. برای اینکار از اصل الگو بودن برای دیگران استفاده می کنند تا اعتماد طرف مقابل را به خود جذب کنند و بتوان اهداف خود را محقق کنند.