مطالعه سیاست های عمومی و تأسیس رشته سیاستگذاری

چرا رشته سیاستگذاری عمومی شکل گرفت؟

 

در سال های اخیر مطالعه سیاست و سیاستگذاری تبدیل به یکی از گرایش های جذاب و پر طرفدار علوم سیاسی شده است. به طوری که برجسته ترین دانشگاه دنیا (هاوارد)  دوره های دکتری سیاستگذاری عمومی را ارائه می کند. محبوبیت این رشته در آمریکا و کشورهای پیشرفته باعث شد تا دروس جدیدی به رشته سیاستگذاری اضافه شود. همزمان موسسات تحقیقاتی جدید و مجله های پژوهشی با محور قرار دادن دانش سیاستگذاری عمومی کار خود را با جدیت شروع کردند.

 

هدف از مطالعه سیاست های عمومی فهمیدن این است که دولتمردان در عمل چکار می کنند؟ بر خلاف سنت های جا افتاده در علوم سیاسی که به آنالیز حرف های سیاستگذاران، شعارهای انتخاباتی و استراتژی های انتخاباتی سیاستمداران توجه داشت، در این گرایش عمده توجه به زمان بین فواصل انتخاباتی است، یعنی اقدامات عملی دولتمردان برای حل مشکلات شهروندان!

از همین جهت رشته سیاستگذاری در واکنش به خواسته پژوهشگران عینی گرا شکل گرفته است:سیاست ها به نحوی بررسی و ارزیابی شوند که کاربردی و مفید باشد. به عبارتی با بسط دادن نتایج پژوهش بتوان قدمی در راستای حل مشکلات جامعه برداشت.

 

 

از طرفی خود دولت ها نیز تمایل دارند که در تصمیم گیری های خود بتوانند به صورت سیستماتیک به بررسی مشکلات و ارائه راهکار بپردازند. ما در زمانه ای زندگی می کنیم که تعداد موضوعات قابل بررسی بیش از توان دولت ها است. اصطلاحاً از این وضعیت تحت عنوان "تقضای بیش از حد" (Demand Overload) یاد می کند.

 

ضعف علوم سیاسی سنتی

علوم سیاسی سنتی علی رغم اینکه یک رشته با قدمت طولانی محسوب می شود و سؤلات کلیدی آن تا حدودی ثابت بوده، اما پیشرفت های زیادی در آن حاصل نشده است. علوم سیاسی نتواسته نیازهای فعلی دولتمردان و سیاستگذاران و مشاوران را پاسخ بدهد و بتواند پا را از نظریه های ذهنی فراتر بگذارد.

 

تا پیش از تأسیس رشته سیاستگذاری عمومی اقدامات عملی دولتمردان تنها به صورت پراکنده طی پژوهش هایی سنجیده می شد. یک مشکل جدی این بود که پژوهشگران نمی دانستند که دقیقاً چه چیزی را باید مطالعه کنند و کدام متغیرها درخور بررسی هستند.

 

با توجه به این سردرگمی ضرورت ابداع روش پژوهش نظام مند و با محورهای مطالعاتی محدود شدت گرفت. هدف دست یافتن به شیوه های علمی بود که بتواند از آشفتگی موجود را کاهش دهد، تحلیل های هزینه-منفعت را به صورت عینی میسر کند و نحوه اجرای سیاست ها را در نظر داشته باشد.

 

چنین پژوهشی فعالیت های تصمیم گیران دولتی را زیر ذره بین قرار می دهد، زیرا مشخص می شود که:

  • دولت ها در برابر مشکلات موجود چه کرده اند؟
  • چرا این کارها را انجام داده اند ؟؟
  • آیا نمی شد راه حل بهتری را در پیش بگیرند؟؟؟
  •  

نتایج چنین پژوهشی می تواند به "سیاستگذاری بهتر" (Better Policymaking)  هم منتهی بشود. زیرا ممکن است سیاست هایی پیشنهاد شوند که عقلانی تر، با ثبات تر و به صرفه تر هستند.

 البته این موضوع اولیت اصلی در مطالعه سیاستگذاری عمومی محسوب نمی شود. مهم این است که به بفهمیم چرا بعضی از سیاست ها اتخاذ می شوند و چرا سیاست های دیگر در تصمیم گیری ها راه به جایی پیدا نمی کنند.

 

برای درک این موارد لازم است تا از دیدگاه های مرسوم در رشته مدیریت دولتی و تحلیل های سیاسی ساده عبور کنیم. در عوض باید تلاش کرد تا مفاهیم کلیدی سیاست، مانند قدرت، منازعه و ایدولوژی را در دنیای واقعی و اقدامات بازیگران دخیل در سیاستگذاری بررسی کنیم.

 

تصمیماتی که دولت ها می گیرند را نمی توان تنها بر اساس ذهنیت بازیگران و شعارهای تبلیغاتیشان سنجید. تصمیم گیری ها انجام شده در بستر فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که به سیاستگذاران منتقل می شود. بی توجهی به این عوامل و نادیده گرفتنشان در ارائه تحلیل های سیاسی یکی از آسیب های جدی رشته علوم سیاسی محسوب می شود.

 

رشته سیاستگذاری به عنوان راهکار عملی

ما به مطالعه سیاستگذاری عمومی می پردازیم چون می خواهیم بدانیم:

  • چرا بعضی از تصمیمات اتخاذ می شوند؟
  • چرا دولت تصمیم گرفته یک اقدام مشخص را انجام بدهد؟
  • چرا به بعضی از مشکلات توجهی نمی شود؟
  • چرا رفتار این دولت با دولت های پیشین متفاوت است؟

ما از ظرفیت رشته سیاستگذاری عمومی استفاده می کنیم چون می دانیم که می تواند سوالاتی از این دست را پاسخ بدهد. برای شروع می توانیم سیاستگذاران را مورد پژوهش قرار بدهیم. یعنی مشخص کنیم که:

  • سیاستگذاران چگونه به مشکلات جامعه نگاه می کنند؟
  • در تصمیم گیری های خود به کدام ایده ها بها می دهند؟
  • کدام نهاد ها و سازمان ها تصمیم گیری سیاستگذاران را جهت می دهند؟
  • کدام گروهای قدرتمند در کنار سیاستگذاران در فرایند سیاستگذاری نفوذ می کنند؟
  • کدام فشارهای اقتصادی و اجتماعی در مشکلات موجود قابل شناسایی هستند؟

البته می توانیم همه این موارد را باهم در نظر داشته باشیم. در نظریه های جدید تلاش می شود تا حداقل یکی یا تعدادی از موارد مذکور را در حین مطالعه سیاست ها لحاظ کرد. از این طریق نظریه ای بدست می آید که منطبق بر واقعیت دنیای سیاستگذاری است.

 

وظیفه ما این است که به کمک نظریات موجود تا بیشترین حد ممکن از ابهامات موجود در خصوص وضعیت فعلی جامعه پرده برداریم. برای اینکار لازم است تا مجموعه ای از سوالات را در اختیار داشته باشیم که پژوهش هایمان را به صورت روشمند هدایت کنند. خوشبختانه نظریه های موجود و مدل های پیشنهاد شده از سوی محققان نیز روز به روزکامل تر و کاربردی تر می شود.

 

مطالعه سیاستگذاری عمومی کاری سخت و طاقت فرسا است اما به زحمتش می ارزد. در ظاهر  فرایند سیاستگذاری پیچیده، درهم و غیر قابل پیش بینی به نظر می رسد. ما برای درک ساده تر از فرایند سیاستگذاری مجبور هستیم تصور کنیم که سیاست های اتخاذ شده یک روند خطی و گام به گام را از زمانی که تنها یک ایده در ذهن بازیگران یا شهروندان هستد تا زمانی که به سیاست تبدیل می شوند را طی می کنند. اما تنها با کمی بررسی متوجه می شویم که سیاست در اثر تعامل عوامل متعددی شکل می گیرد:

  • رفتار سیاستگذاران
  • ماهیت مشکل
  • بازیگران رسمی و غیر رسمی دخیل
  • بازخوردهای دریافتی از اجرای سیاست های قبلی

 

حتی عوامل زمانی و مکانی نیز در اتخاذ سیاست ها دخیل هستند:

  • نظام سیاسی جامعه مورد چقدر باز یا بسته است؟
  • در چه برهه ای از زمان مشکل ایجاد شده است؟
  • بسترهای سیاسی که جامعه از گذشته به ارث برده کدام است؟

 

با توجه این همه عومل متععد دخیل در اتخاذ سیاست های عمومی ممکن است که دچار تردید شویم: آیا اصلاً ارائه یک نظریه کلی که بر اساس آن بتوان تصمیمات دولت را تجزیه و تحلیل کرد ممکن است؟

 

در جواب باید گفت که دانش سیاستگذاری عمومی علیرغم عمر کوتاهی که از تشکیلش می گذرد، توانسته به نظریات کلی و جامع دست پیدا کند و آن را در اختیار پژوهشگران قرار بدهد. در ابتدا نظریات کلاسیک مطرح شدند که طی آن فرایند سیاستگذاری در قالب مراحل مجزا و در قالب چرخه سیاست تشریح می شود. چرخه سیاست شامل پنج مرحه مجزا است:

  1. دستور کار
  2. طراحی سیاست
  3. تصمیم گیری  (مشروعیت بخشی)
  4. اجرای سیاست
  5. ارزیابی سیاست اجرا شده

در این مدل دستورکار نقطه آغاز فرایند سیاستگذاری در نظر گرفته می شود و پس از آن مراحل یک به یک طی می شوند. اما نظریه های مدرن بر کنار گذاشتن این دید مرحله ای تأکید می کنند.

مطابق دیدگاه های مدرن از کلیت ایده چرخه سیاست برای فهم پژوهشگر استفاده می شود. اما بعد پژوهشگر باید تلاش کند تا نکات مدنظر خود را از این چرخه استخراج کند و در قالب نظریه نوین و اصلاح شده که نگاهی غیر خطی دارد ارائه کند.

برای آشنایی بیشتر با رشته سیاستگذاری به قلم استاد برجسته جهانی> نکات مهم رشته سیاستگذاری عموی برای دانشجویان<